جواد مرندی: اندر حکایت اهمیت تلرانس در جنبشهای رهایی بخش ملی , فدرالیسم یا استقلال
در استرالیا با جمعیتی کمتر از بیست و شش میلیون نفر بیش از پنجاه حزب سیاسی وجود دارد. از بین آنها حدود سی حزب دامنه فعالیت کشوری دارند و بقیه دامنه فعالیت ایالتی و بعضا حتی منطقه ای یا موضوعی دارند. همچنین، فقط یازده حزب توانسته اند در مجلسِ فدرال (سراسری) نماینده مجلس داشته باشند. مشابه آن، در نیوزیلند با حدودا پنج میلیون جمعیت هم حدودا سی حزب وجود دارد که تعدادی از آنها حتی ثبت قانونی نشده اند ولی فعالند.
می توان آمار کلی بالا در این دو کشور را به دهها کشور دیگری که جمعیت هر تک تکشان کمتر از ترکهای کشور ایران است بسط داد و نتیجه منطقی گرفت که در صورت امکان فعالیت و رقابت احزاب در ایران بعید نیست که شاهد فعالیت بیش از پنجاه حزب منتسب به ترکهای ایران باشیم. طبیعتا این احزاب و تشکلهای سیاسی بر طیفی از دغدغه های رایج عمومی (از قبیل فرهنگ، زبان، مذهب و اعتقادات، محیط زیست، اقتصاد، جنسیت، ….) تمرکز می کنند و در بین آنها اولویتهای حزبی برای حضور تا حذف کامل دین از سیاست، تمرکز تا استقلال، سوسیالیسم تا لیبرالیسم اقتصادی، و … را می توان شاهد بود.
اخیرا گروهی از فعالین و گروههای سیاسی عزیز به شکلی بیامان به فعالین و گروههای سیاسی فدرالطلب آذربایجان حمله می کنند. با در نظر گرفتن شخصیت و سابقه مثبت و خیرخواه حملهکنندگان و فرض اینکه انگیزه ثانویهای پشت این تخریبها وجود ندارد دوست دارم یادآوری کنم که دوستان عزیز قرار نیست به جامعه یونیفرم بپوشانید. قرار نیست که همه گروهها خطوط قرمز و مانیفست و استراتژی و اعتقاد شما را داشته باشند. اگر معیارها و رفتارهای فلان فرد را قبول ندارید و یا اصلا کل جریان فدرالطلبی را به صلاح آذربایجان نمی دانید لطفا تاثیرگذاری جریانی که بیشتر به صلاح می دانید را بیشتر کنید و یا اینکه مناظره کنید. زاویه داشتن شما با سایر جریانهای صادق، سالم و خیرخواه منتسب به ترکهای ایران آنها را فتنه نمی کند. همه می دانیم که هیچ جواب صفر و یکی برای اینکه کدامیک از تفکرهای استقلال طلبی یا فدرالطلبی درست است وجود ندارد. در بهترین حالت یک نفر می تواند بگوید من فلان روش را صلاح می دانم. مناظره و مباحثه کردن با یک نفر که فلان پرچم را دارد اگر تابوی شماست لزومی ندارد برای دیگران هم خط قرمز باشد. مذاکره با گروههای تروریست کردی و مجاهدن خلق اگر برای من خط قرمز است دلیلی وجود ندارد که کل تلاشهای فلان حزب مطرح آذربایجان را به خاطر محکوم کردن رفتار اخیر دولت آلبانی فتنه تلقی کنم.
مذاکره با افراد/گروههای معقول/معتدل ناسیونالیست دیگر اتنیکها و یا مناظره با هر نوع جریان مخالفی نباید خط قرمز باشد.
یادآوری آخر هم اینکه در اکثر کشورها حزب یا احزابی که کلمه «ملی» (یا معادلهای آن) جزوی از نامشان باشد وجود دارد. اما وجود چنین حزبی مانع تشکیل سایر احزاب نمی شود. نباید کسی انتظار داشت که همه تشکلهای سیاسی و گروههای فعال مدنی آذربایجان در ذیل تفکر موسوم به «میللی حرکاتی» (حرکت ملی) فعالیت کنند. مقید نبودن به این کلیشه هیچ یک از آن تشکلها و گروهها را «خائن» یا «فتنه گر» نمی کند حتی اگر تفکری مرکزگرا و اسلامیست باشند (که من یا شما دوست نداریم). فساد و استفاده ابزاری و ماکیاولیستی موضوعات مستقلی هستند که موضوع بحث این یادداشت نمی تواند باشد. مهم این است که هر کسی بر اساس تجربه، استدلال و شخصیت فردی (و معدل اعضای گروه) برای صلاح جمعی اقدام می کند. خائن و فتنه گر دانستن افراد و گروههای غیرهمفکر با شما بدون ارائه دلایل محکمه پسند نوعی انحصارطلبی و جوسازی غیرحرفه ای ست؛ و یکی از محتملترین نتایج این عمل نادرست کوچکتر کردن لیست انتخاب مشتریان (بیش از سی میلیون شهروند ترک ایران در اینجا) است. به تجربه می توان ادعا کرد که این انحصار طلبی باعث جدا کردن اکثریت قاطع جامعه از جنبشهای دموکراتیک آذربایجان-محور می شود و نتیجتا آذربایجان و جنبشهای دموکراتیک آذربایجان (با عنوان «میللی حرکاتی» یا بدون آن) آسیب دیدگان بزرگ آن عمل احساسی می باشند.